ماجراهای من و نامزدم اینا!
آقای مارو که یادتون هست؟ پریشب ها از سفر عمره برگشتن. رفتم فرودگاه استقبالش. وقتی دست در دست داشتیم می اومدیم سوار ماشین من بشیم، پرسیدم:
- علیرضا، خونه خدا اینا رو بیشتر دوست داشتی ، یا خونه حضرت محمد اینا رو؟
+ خونه خودمون ! لاحت لم می دادم لو تخت، موبایل باجی می چردم!
-----------------
آقامون یه پا وبلاگه بابا!
بترکه چشم حسود
+ نوشته شده در 2007/8/4 ساعت 20:50 توسط
|
اینجا،سرشار از هوای ِخیال ِتوست