اندر نزدیکی به آزمون دکتری

خوابهاي دري وريمان شروع شده، پريشب كه در حين كشيدن اوربيتال مولكولي ، به جاي الكترونها ، جاهاي خالي را با اعضاي فاميل پر مي كردم (دايي كوچيكه الكترون پيوندي شده بود! اي جانم!) ديشب هم... براي هر كدام از آدمهاي خواب، يك تابع موج اتمي تعريف مي كردم و مي نشستم به حساب كردن تركيب خطي توابع موج!

 

·         خدا، فكر نمي كنيد مشكلات عالم علم را خواب ببينم كلاسش بالاتر باشد و عاقبش بهتر؟

حناق!

يكي از همين روزها خفه مي شوم

از بس كه حرفهاي نوك زبانيه ته دلم را، نجويده قورت مي دهم!

·         يك كسي اين روزها كم است... خيلي...

پست دويست، اولين پست سال 88

+

 

 

تا يادم باشد بدون نيمه ء پر، نيمه خالي معنايي ندارد. . .

----

·    از روزي كه پست 100 را نوشتم سيب پرتاب شده زندگي ام 1001 چرخ خورده است. چرخهايي بس غريب

·    تلاش مي كنيم خوشمان بيايد از هر چه پيشمان مي آيد... چون عكسش كه جواب نداد!